آرزوهایی که برباد رفت...

آرزوهایی که برباد رفت...
  • اخرین مطالب
  • مطالب پربازدید
  • مطالب تصادفی

  • تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

داشتم  به  آرزوهام  فکر میکردم ٬ خودم رو بردم به کودکیم ٬ کودکیم پر از حسرت گذشت.گاه آرزوم خوردن یه بستنی کیم دو قلو بود که نصفش رو بدم به خواهرم ٬ گاه آرزوی داشتنن عروسکی برای  خاله بازی ٬گاه بازی توی کوچه که افسوس هیچوقت پدرم این اجازه رو بما نمیداد. کمی بزرگتر که شدم٬آرزوم داشتن چکمه های دختر همسایه بود که ازشانس بد٬ هم همکلاس بوذیم وهم هم مسیر!همیشه پاهامو توی اون چکمه های خز دار مشکی مجسم میکردم٬ و چه ناباورانه پاهای سردم توی چکمه های پلا ستیکی ٬گرم میشدن!

بزرگتر که شدم٬آرزوم شد رفتن به دانشگاه وبعدش رفتن به سر کارواینکه بقول معروف دستم بره توی جیب خودمو مثل مادرم چشمام به دست همسرم نباشه.رفتم دانشگاه اما چه فایده؟! خیلی زود عشق بچگی به سراغم اومد!یه مردی رسید و من خام ِ نارس٬فکر کردم اون انتهای تمام خوب بودنهاست وشد همسرم و طبق قانونی که همیشه به نفع مردهاست نذاشت برم سرکار و من هم همون راه تکراری مادرم رو رفتم.دوباره آرزوهام پرپرشد!

بچه دار که شدم ٬آرزوهام شد٬رسیدن اون به آرزوهاش وآرزوهای اون شد آرزوهای من٬ هر چی خواست هرطور بود براش فراهم کردم. گاهی برای تهیه ی خواسته هاش گریه کردم!!!!! باور میکنید اونقدر این یکی یکدونه ام برام عزیز بود و هست٬ که خودش هم نمیدونه واسه داشتن خیلی چیزهاش ٬ من بارها وبارها به مرد یخز ده ی زندگیم التماس کردم!!!

اما...اما...پسرم هم نتونست آرزوهای منو٬حتی یه کوچولو برآورده کنه ! شد یک آدم متوقع که انگار من وظیفه ام بوده هرچی اون خواسته من بگم چشم!وحتی گاه تمام پول توی کیفم صرف خرید اتود گرون قیمتی شده که چند روز بعد توی مدرسه گم کرده!!

حالا باید چکار کنم؟حالا که فرصتی برای جبران گذشته نیست. نه میتونم جوونیم رو برگردونم و نه با این انرژی میتونم برم دنبال آرزوهای خودم ٬ نمیدونم چرا اینطوری شده ؟ چرابیشتر آرزوهام به باد رفته ؟ گاهی حتی یادمون میره که چه آرزوهایی داشتیم ! شاید خداوند برآورده شدن آرزوها رو جیره بندی کرده و گاه سهم هر کدوم از ما در بر آورده شدن آرزوهامون در تمام عمر٬ به اندازه ی تعداد انگشت هاست ! لابد خدا گفته : این زن یه روز آرزوش ازدواج با این مرد بوده پس براش کافیه! اما نمیشینه با خودش حساب کنه  که بابا آخه واسه یه بله ی اشتباه که نباید تمام عمر تاوان داد ! هرچند آدم و حوا هم بخاطر یه اشتباه به زمین رونده شدن وپس از این همه سال هنوز فرزندانشون دارن تاوان پس میدن !

امید...آرزو...این کلمات از واژگان زند گی من حذف شده اند.حالا اغراق نشه ٬ شاید حذف حذف نشدن اما دیگه کاربرد ندارن. 

من بارها در سوگ آرزوهام به گریه نشسته ام٬من بارها در مرگ آرزوهام به تن روحم لباس مشکی پوشوندم.

اما...اما...چه فایده که روح گستاخ  من باز با سرکشی هاش میخواد خودشو از تک وتا نندازه و بگه من هنوز هستم. اما من خوب میدونم که آرزوهام در این سن و سال به کمرنگی چای ته قوریه که چند بار در اون آب گردوندن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بقول یه خواننده: مگه تموم عمر چند تا بهاره ؟ باقی مونده جز مختصری نیست.

 



ادامه مطلب

مطالب مرتبط

نظرات


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:







نمایش کلیه نظرات